بدنیا آمدن بچه عمه آذر
بالاخره بچه عمه آذر هم بدنیا اومد..امیدوارم همبازی شیطون و پرانرجی ای برا شما باشه! چون فعلا که حالا حالا ها نوه ای دیگه درکار نیس اینور و آنور! من خیلی کنجکاوم و دوس دارم اخبار لحظه بلحظه بگیرم چون یاد عمه ها میفتم که برا هرکدومشون میرفتم ولی خیلی بی سیاست و ساده هم هستم..اونا و امیر دارن اژ ذوق میمیرن بمن چه !!! بچه خواهر شوهر اوووف!!! ولی خب چکنم همچین ادمی نیستم. پسرمم بخودم رفته مهررربون! کی از اونا سر من اومد یا حالمو دم به دقه پرسید؟ تا جاییکه یادمه دعوا بودو گریه و متلللللللللللللللک. . آیا من تباید تلافی کنم؟ یا لاقل سکوت و بیتوجهی؟ ولی خب همچی کسی نیستم خوشبختانه یا متاسفانه.. برا همین بهش یاد دادم چجور شیرشو ...
نویسنده :
مامان سحر
1:59